به بهانه ی تولدی دیگر

نه به چاهی نه به دام هوسی افتاده
دلم انگار فقط یاد کسی افتاده

غرق یادت شدم ای چشم تو روشن، آنقدر
که به اقیانوس انگار خسی افتاده

از همان روز خداحافظی پاییزی
به دهان غزلم طعم گسی افتاده

آخرین برگم در دست درختی در باد
که اگر زود به دادش نرسی، افتاده

گرچه آرام، پر از وسوسه ی عصیانم
مثل شیری که به چنگ قفسی افتاده

به بهانه ی تولدی دیگر...

بامت بلند باد که دلتنگی ات مرا از هرچه هست غیر تو بیزار کرده است به بهانه ی تولدی دیگر...

سلام دوست قدیمیاین پیامو به مناسبت تولد امسالت میذارمدو سه روز دیگه تولدتهاینکه دقیق نمیگم نه اینکه یادم رفته باشه تولدت چندمهتولدت بیست و یکمهنمیدونم امروز چندمهیه بار دیگه این فرصت رو داشتم که تولدت به بهانه ی تولدی دیگر...ادامه مطلب

چند روز بود عجیبببب دلم‌ هوس مشهد کرده بود

اخه چند سال بود متوالی شهریور ماه مشهد بودم

به صورت عجیبی دلم مشهد میخواست

وبه قورت عجیب تری نمیدونم چرا جور نمیشد برم

 

تا اینکه استوری مشهد رو دیدم 

متوجه شدم چرا دلم میخواست و چرا جور نمیشد بیام

التماس دعا

به بهانه ی تولدی دیگر...

دو ساعت از بامداد بیست و‌هشتمین روز بهمن ماه نود و هفت میگذرهعلی رقم روز شلوغ کاری نصفه شب بیخوابی زده به سرمیادمه یکی نوشته بود تنهایی کاری به روزگار آدم ندارهاما امان از شب هاش ...راست میگن یه جورای به بهانه ی تولدی دیگر...ادامه مطلب

امروز هفتم اسفنده نود و شش هستش

خواستم بهت پیام بدم

گفتم شاید درست نباشه

دلمم نمی اومد حرکتی نزنم

گفتم بیام اینجا یه پست بزارم

تا یه روزی که وبلاگو خوندی بدونی که یادم نرفته هنوز تاریخ ها  

موفق و پایدار و خوشبخت باشی دوست قدیمی

مراقب خودت همسرت و ثمین کوچولو باش

به بهانه ی تولدی دیگر...

سال نوت مبارک

امیدوارم امسال پر از اتفاق های خوب باشه برات

به بهانه ی تولدی دیگر...

این وبلاگ رو فقط برا تو ساختم
فقط برای تو ریحان
این وبلاگ تا ابد باقی خواهد ماند
حتی در زمانی که با هم نیستیم
حتی زمانی که هزاران کیلومتر از هم فاصله داریم
فقط برای تو ریحان
فقط به خاطر تو ریحان

به بهانه ی تولدی دیگر...

>

 فقط خدا میدونه که تحمل شنیدن این حرف پس از 6 سال آشنایی چقدر سخته

امشب دلم بدجوری شکست

میخوام فقط دلمو شماتت کنم

که ای دل صاحب مرده ٰدم به دقیقه بهش زنگ میزدیٰ پیام میدادی تا ببینی کی گوشیشو روشن میکنه

که چی ؟؟؟؟

آخرش اینو بشنوی؟

بفرما

خیالت راحت شد؟

حالا باز منتظر باش ببین کی اسمسات دلیورد میده.

.

شکست دیگه

بدجوری هم شکست

.

ببخشید ریحانه

نمیخواستم مزاحمت بشم

دست خودم نبود

دیگه تکرار نمیشه.

به بهانه ی تولدی دیگر...

به خدا حافظی تلخ تو سوگند نشد

که تو رفتی ودلم ثانیه ای بند نشد

لب تو میوه ممنوع ولی لبهایم

هر چه از طعم لب سرخ تو دل کند نشد

با چراغی همه جا گشتم وگشتم در شهر

هیچ کس هیچ کس اینجا به تو مانند نشد

هر کسی در دل من جای خودش را دارد

جانشین تو ... در این سینه خداوند نشد

خواستند از تو بگویند شبی شاعرها

عاقبت با قلم شرم نوشتند...نشد! 

به بهانه ی تولدی دیگر...